با سلام
جناب محمد هاشمي عزيز:
فرض:
عقل انسان حكم مي كند كه هيچ انساني غير از معصوم(ع) را عاري از اشتباه و خطا نداند. هر انساني كه مي خواهد باشد، باشد!( اين يك اصل است! )
تشخيص اشتباه نيز گاهي نياز به دانش تخصصي دارد، كه در آن صورت بايد به متخصصش رجوع نمود! گاهي نيز نيازي به دانش خاصي ندارد! فقط و فقط به اندكي فطرت و وجدان بيدار نياز دارد!
در زمينه ي تخصصي، بسياري از متخصصان در زمينه هاي اقتصادي،سياسي، ورزشي، فرهنگي و هنري و ... شهادت داده اند كه دولت نهم وضع جالبي نداشته است! نه فقط در همين دو سه ماه اخير، كه در چهار سال اخير! مگر آن كه ما در زمينه هاي ياد شده، اكثريت متخصصان را كنار بگذاريم و فقط يك عده ي خاص را قبول داشته باشيم! كه در اين صورت ديگر بنده هر چه بگويم و بنويسم، بي فايده است!
در زمينه اي كه نياز به تخصص ندارد نيز، هر وجدان و فطرت بيدار و آگاهي، دروغ، ظلم، ريا، استفاده از روابط به جاي شايسته سالاري، عوام فريبي، چاپلوسي، استفاده ي ابزاري از دين، تهمت، پرونده سازي، بي ادبي در سخن، زير پا نهادن قانون و گذر از اختيارات و ... را بر نمي تابد! اگر اين ها را اشتباه ندانيم و چشمانمان را بر روي مصاديق بي شمار اين موارد در دولت نهم و برخي حاميانش ببنديم و شروع به انكار كردن كنيم نيز سخن گفتن و يا نوشتن اين بنده ي حقير باز هم بي فايده است!
حال اگر ما بگوييم كه اين اشتباه هاي تخصصي و غير تخصصي رخ نداده است، آيا باز هم مي توان گفت كه عقل ما سر جاي خويش است؟
به نظر بنده ي حقير تنها چيزي كه مي توان گفت اين است كه ما به گونه اي غرق در عشق و دوست داشتن فرد يا افرادي شده ايم كه چشمان ما تا حدي كم بينا و گوش هايمان تا حدي كم شنوا شده اند كه مصاديق موارد بالا را نمي بينيم و نمي شنويم و مصداق حديث مولايمان امام علي(ع) شده ايم كه مي فرمايند:
حب الشئ يعمي و يصم (دوست داشتن بيش از حد، چشم و گوش انسان را مي بندد)!
حكم!